دلنوشته های یک بازنشسته(جهانمردی شهرضا)

ساخت وبلاگ

این وبلاگ حاج مهدی بود وبلاگی که سالها دلهای  من و این عزیز را به هم پیوند می داد

ولی با کمال تاسف نخل وجود این مرد پر ثمر دیروز بر زمین افتاد و خیلی از دلها را داغدار کرد 

خیلی مرد بودگاهی با صداقت و مهربانی بر سر کار کردن من موقع  نقاشی در مدارس حضور می یافت و ساعتی با هم گپ و گفتگو داشتیم از خیلی مسایل رنج می کشید با وجود این تن درد مند درد جامعه و درد مردم بیشتر عذابش می داد  یادش گرامیباد


برچسب‌ها: شهرضا, حاج مهدی سامع دلنوشته های یک بازنشسته(جهانمردی شهرضا)...
ما را در سایت دلنوشته های یک بازنشسته(جهانمردی شهرضا) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yadedousto بازدید : 159 تاريخ : سه شنبه 21 آذر 1396 ساعت: 11:34

به یاد قهرمان محمد مهدی سامع قهرمانان نمی میرند بینمان بود ولی بین ما نبود از ما بود ولی از میان ما نبود همه با او بودند ولی تنها بود . به قول خودش در این () بود . کلامش " مرامش و منشش او را خاص کرده بود. دل کوچکش  به وسعت دریا و نگاه نافذش به عظمت آسمانها بود . انسانی عجیب بود "همه را به جای خودشان و به قد خودشان درک میکرد . انگشتان ضعیفش قلم سنگینی داشت آنقدر سنگین که خیلی ها تاب تحملش را نداشتند اما او همه سنگینی دنیای ما را با کمری شکسته از زخم دوران " سی و پنج  سال تحمل کرد .  پا را که از دوره نوجوانی به جوانی گذاشت جسمش از پا افتاد ولی فکرش دایم در تلاش و تکاپو بود تلاشی به وسعت افکار نو اندیشان و دیگر اندیشان جهان . حرکت نداشت اما هیچکس در او ذره ای آرامش ندید . گویی این روح قدرتمند در این جسم نمی گنجید . گرچه این چرخ با او سر ناسازگاری داشت و درست نمی چرخید " اما اختیار چرخ های زیر پایش را داشت  و هر سو که فکرش را آسودگی می بخشید میچرخاند و هر جا که اراده میکرد جسم و جانش را سیاحت میبرد و جلا میداد .  در روزگاری که همه اسیر روز مرگی و سردی شده اند  با همه گرم می گرفت و انرژی مثبت می بخشید این را از خداحافظی مردم روزگارش می شود فهمید که اگر چنین جانگداز و غمگینانه همراهیش کردند علتش از دست دادن او نبود که مردم در غم تنهایی خود گریستند  که درد مردم در این ضایعه از دست دادن دلنوشته های یک بازنشسته(جهانمردی شهرضا)...
ما را در سایت دلنوشته های یک بازنشسته(جهانمردی شهرضا) دنبال می کنید

برچسب : قهرمانان, نویسنده : yadedousto بازدید : 149 تاريخ : سه شنبه 21 آذر 1396 ساعت: 11:34

آقای صاحب فصول همکار خوب آن سالهای خوب هونجان  چند روز قبل از طریق همین وبلاگ من را پیدا کرده بودن و پیامی گذاشتند و بعد از آن تماس گرفتند و سه عکس نوستالژی از آن روز های خاطره انگیز دهه 60 فرستادند  با سپاس از محبت این دوست مهربان و به یاد ماندنی دوستان همکار آقایان سید حسین رضویزاده و عباسعلی لطفی و عبدالعلی انصاری و حیدر حیدر پور در عکسند من هم مصطفی جهانمردی کنار ستون وایسادم  خیلی از این بچه ها از رزمندگان دفاع مقدسند و بعضی شهید و جانبازند و همه اگر جایی شاغل بودند حتما از بازنشستگان امروزند دو نفر اول سمت راست دو دانش آموزند که آخرین قربانیان فلج اطفال در منطقه اند داوود و یحیی امینی دو برادر حاضر در عکس و برادر دیگرشان سلیمان هر سه امروز از معلولان حرکتی در شهر  شهرضا  هستند و شاید ش دلنوشته های یک بازنشسته(جهانمردی شهرضا)...
ما را در سایت دلنوشته های یک بازنشسته(جهانمردی شهرضا) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yadedousto بازدید : 150 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1396 ساعت: 9:20